نوریاتو: هفته گذشته در نمایشگاه «آتش سرد» ۱۰۰ عکس دیده نشده از هشت سال جنگ ایران و عراق روی دیوار رفت و عکاسان جنگ، روایتی متفاوت از این اتفاق را پیش روی مخاطبان قرار دادند. به همین بهانه با علی فریدونی از چهرههای عکاسی جنگ که آثاری از او نیز در این نمایشگاه وجود داشت، گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
به گزارش مجله عکس نوریاتو، علی فریدونی در ابتدای صحبتهایش درباره عکسهای زمان جنگ گفت: «در طول دوران هشت ساله دفاع مقدس عکسها باید بر طبق قاعده جنگ در تمام کشورهای دنیا به شکل حماسی ارائه میشد و مطبوعات و خبرگزاریها سعی داشتند در انتخاب عکس برای صفحه اول خود این نکته را در نظر بگیرند.»
او با اشاره به اینکه تنها خبرگزاری رسمی کشور در جنگ، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران یا ایرنا بود، گفت: «من از سال ۱۳۵۵ و از بخش لابراتوار همکاری خود را با این خبرگزاری شروع کرده بودم، با شروع جنگ تحمیلی کار عکاسی جنگ را نیز شروع کردم و از بخش لابراتوار خارج شدم. با سردبیرم که هم نقش پدر را برای من داشت و در پیشرفت و رشد کاری من بسیار کمکرسان بود آقای رسول قدیریان صحبت کردم و اجازه گرفتم؛ آنزمان بیش از دو ماه از شروع جنگ نمیگذشت و جنگهای نامنظم و پارتیزانی توسط بچههای تیم چمران در جریان بود. گفتم اگر عکاسان رسمی حاضر به حضور در میدان جنگ نیستند من داوطلب هستم.»
او صحبتهایش را اینطور ادامه داد: «تا اینکه قرار شد عملیاتی به نام عملیات ثامن الائمه در شکست حصر آبادان انجام شود که اولین عملیات ما به صورت گسترده بود، یکی از عکاسان قدیمی ماموریت پوشش را داشت که حاضر به اعزام نشد و من از این فرصت استفاده کردم. اولینباری بود که دوربین حرفهای به دست گرفتم و به جبهه اعزام شدم در حالیکه پیشتر بارها برای عکاسی از بمباران شهرها رفته بودم، ولی به عنوان عکاس رسمی جنگ کارم را از همان شکست حصر آبادان شروع کردم. در حدود ۴۰ روز در آبادان بودم و این اولین تجربه حرفهای من به عنوان عکاس جنگ بود. بعد از آن روز به روز بر تجاربم در این سبک عکاسی اضافه میشد؛ آنهم منی که در خدمت سربازی وقتی اولین گلوله در چند متریام به زمین برخورد کرد، شوکه شده بودم.»
او در ادامه در پاسخ به این سوال که «با توجه به اینکه سیاست بر این بود که روحیه مردم و سربازان تقویت شود، شما باید عکسهایی با این فضا میگرفتید ولی شما میدیدید که واقعا در جبهه چه خبر است؛ این تضاد شما را اذیت نمیکرد؟» گفت: «میتوانم به جرات بگویم که سعی کردم از روز اول با صداقت کار کنم. آقای غضبانپور کتاب مرا عکس به عکس و با حساسیت و فکر دیده است. تنها عکاسی بودم که سعی کردم در عکسهایم اغراق نباشد، عکاسانی از طرف آژانسها در اوایل جنگ در جبهه حضور داشتند که بچهها را به صورت نمایشی جلوی دوربین مینشاندند و با صحنهسازی عکس میگرفتند. من رنج میبردم چون عقیده دارم عکاس به عنوان یک مستند کار باید در آینده پاسخگو باشد و این بیوجدانی است.»
او با اشاره به اینکه از روز اول جنگ تا پایان آن حضور داشته است، گفت: «در این مدت صحنههای بسیاری ثبت کردهام، حتی صحنه سری که کلا متلاشی شده و میدان مینی که بعد از ۱۷ سال جرات انتشار آن را پیدا کردم. این عکس بعد از سالها در حال دیده شدن هستند، این خودسانسوری از طرف خود من بود. ماجرا از این قرار است که شب قبل از عملیات بچهها برای عبور از میدان مین داوطلب میشوند، در واقع چون به محاصره میخورند مجبور میشوند، مقداری از مینها را پاکسازی کنند. البته این اتفاق این قصهای طولانی دارد و مستندی نیز از روی آن ساخته شده است و من هم مورد انتقاد بودم که چرا این مسائل را مطرح کردم.»
فریدونی ادامه داد: «من به عنوان یک عکاس جنگ عقیده داشتم که شما نسل هفتاد و هشتادیها باید واقعیتها را بدانید و ما نباید قهرمان بسازیم، کسی نمیگوید جنگ زیبا است، جنگ فوقالعاده تلخ بود. در جنگ قطع شدن دست و پا وجود دارد و عکاس نباید هیچکدام از اینها را سانسور کند. عکاس متعهد باید تمام این صحنهها را ثبت کند، البته کسی که انتخاب کننده است سردبیرها هستند. آنها به مصلحت وضعیت موجود، نمیخواستند ضعفها را نشان بدهند. جنگ ما جنگی طولانی بود و ما تحریم شده بودیم و تمام دنیا بسیج شده بود تا کشور ما را ساقط کند.»
او در پاسخ به اینکه چرا اینقدر طول کشید تا چنین مسائلی اظهار شود؟ گفت: «روایت ما طول نکشید مسئولین فرهنگی کشورمان باید پاسخگوی این سوال شما باشند که در طول این سی سال در مورد انتشار این عکسها اینهمه قصور شده است. من کارگاههای زیادی در شهرستانها داشتم و تمام جوانان هم نسل شما همین سوالات را از من داشتند و پاسخ من این بود که خودشان باید جوابگو باشند.»
در نهایت این سوال مطرح شد که «تصویر پرغرور و حماسی ارائه شده از جنگ و قهرمانسازیهایی که در حین جنگ ایران و عراق انجام شد، باعث شده عدهای از جوانان جنگی جدید را واقعهای باشکوه بدانند.» که فریدونی در اینباره نیز اینطور نظر داد: »نه هرگز اینطور نیست، جنگ بسیار تلخ است. من به عنوان عکاسی که هشت سال در جنگ بودهام و بیش از بیست عملیات را تجربه کردهام امیدوارم چنین اتفاقی حتی برای دشمنانمان ما هم رخ ندهد. جنگ فوق العاده تلخ است و بدبختیهایی به دنبال دارد که شاید تا ۵۰ یا ۱۰۰ سال بعد هم قابل جبران نباشد.»
گفتوگو از مرضیه قزوینی زاده