نوریاتو: اکران نوروزی سال ۹۸ نشان داد که برخی از آثار سینمایی با وجود کیفیت و مضامین برجستهای که دارند، در زیر سنگینی گیشه دیده نمیشوند.
به گزارش مجله جامع نوریاتو و به نقل از ایرنا با یک نگاه به هفت فیلم اکران نوروزی سال ۹۸ تا امروز میتوان متوجه شد که اختلاف فاحشی بین ابتدا و انتهای لیست وجود دارد.
در ابتدای لیست فیلم رحمان ۱۴۰۰ با بیش از ۱۷ میلیارد تومان فروش در زمانی کمتر از یک ماه قرار دارد و این در حالی است که فیلم «غلمرضا تختی» به رغم درخشش اولیه در جشنواره فیلم فجر، با فروشی ۷۰۰ میلیونی در انتها لیست قرار دارد.
فیلم غلامرضاتختی که در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر در زمستان گذشته موفق گشت تا در بسیاری از بخش ها (بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی و …) نامزد شود و در نهایت توانست تا سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری و طراحی صحنه را از آن خود کرده، توجه و علاقه مندی مردمی را برانگیزد اما چیزی شبیه به یک شکست برای تولید کنندگانش بوده است. دلیل آن هم این است که فیلم تختی با وجود این که نزدیک به یکماه از فروش آن می گذرد اما هنوز نتوانسته است هزینه هشت و نیم میلیاردی تومانی تولید خود را جبران کند و تنها به ۷۳۵ میلیون تومان فروش دست یافته است. فیلمی که علاوه بر بهره گیری از یک تیم بازیگری، دکور و گریم و طراحی صحنه ای قوی، حاصل صرف وقت بسیار به لحاظ گردآوری اسناد و مستندات برای بیان روایتی تاریخی از یکی از بی بدیل ترین و محبوب ترین پهلوانان ایرانی است.
فیلم تختی در لیست فروش گیشه و در مقایسه با فیلم نخست (رحمان ۱۴۰۰) در حالی رقابت را واگذار کرده که پرفروش ترین فیلم، فیلمی کاملا تجاری از سینمای بدنه است که با یک فیلمنامه سطحی در زمانی حدودا دوماهه ساخته شده و هدفی جز فروش ندارد؛ هدفی که البته کاملا دور از انتظار به آن دست یافته است.
روند فروش سرسام آور فیلم های تجاری، تهی از مفهوم و معنا شدن فیلمنامه ها و اقبال تولیدکنندگان و مصرف کنندگان از این نوع سینما نه تنها بحث تازه ای نیست که به یکی از مباحث کلیشه ای در آسیب شناختی سینمای ایران بدل گشته است؛ مساله ای که البته همچنان لاینحل باقی مانده است.
پتانسیل فیلم سوزی
«محرم براتی» از پخش کنندگان و منتقدان آثار سینمایی در ایران در باب این مساله به پژوهشگر ما گفت: در این زمینه باید این سوال مطرح شود که نقش دفتر پخش در این زمینه تا چه اندازه است؟ شاید اگر فیلم تختی هم به دفتر پخشی قدرتمند داده می شد امروز این فاصله فروش تا این اندازه گسترده نبود.
وی افزود: درست است که مردم از فیلم های کمدی استقبال می کنند اما تخصص دفتر پخش و شیوه مواجهه آن با فیلم و سینما، کاری تخصصی و به نظر می رسد که نکته مهمی است.
محرم براتی با اشاره به فیلم هایی که دو شرکت پخش فیلم تختی و فیلم رحمان ۱۴۰۰ پیش از این پخش آنان را به عهده داشته اند افزود: نگاهی به سابقه و پیشینه پخش فیلم شرکت های پخش کننده این دو فیلم یعنی «فیلمیران» و «سیمای مهر» گویای این مساله است که تخصص و تبحر در فروش یکی و عدم فروش در دیگری چگونه بوده است.
«البته که باید نظر سایر متخصصان این حوزه یعنی جامعه شناسان، تحلیل گران و … در باب این تغییر نگرش بررسی شود اما نکته ای که من به دلیل تخصص ام می توانم روی آن دست بگذارم نقش، جایگاه و تخصص شرکت های پخش فیلم در فیلم سوزی است».
محرم براتی ادامه داد: یک زمانی سینما فیلم را می سوزاند، زمانی به قول خودشان مافیای اکران و یک زمانی هم دفتر پخش است که این تخصص را دارد و باعث فیلم سوزی می شود. در اینجا ارتباط با سینماها و اتوریته یا اقتداری که دفتر پخش دارد، بر سینماها غلبه دارد و سینماها این فیلم را می گذراند و به نوعی تلاش می کنند که دیده شوند و این مانند قانون نانوشته ای بین سینما و پخش کنند است که اگر این فیلم بفروشد ما فیلم بعدی را به شما می دهیم؛ اینها روی این که چه فیلم هایی و در چه شهرستان هایی سرمایه گذاری کند تبحر دارند و اینها همه تخصص شرکت های پخش است.
اهمیت مغفول ارائه درست
محرم براتی در پاسخ به این سوال که آیا در این فرایند، سودی بیشتر از جانب شرکت پخش فیلم نصیب سینماها می شود یا نه، بیان داشت: نه اصلا این گونه نیست. بحث برسر تجربه است، بر سر اعتماد سینما به آن دفتر پخش است و حس روانی ای که سینما از آن دفتر می گیرد که بفروشد یا نفروشد و همه این ها اثرگذار است.
«تخصص آدم هایی که در آن دفتر نشسته اند خیلی مهم است. این که فیلم را درست توزیع و ارایه کنند. این فرایند مانند کودکی است که باید مراقبتش کنند تا راه بیفتد و حرف بزند و خوب باشد و بخندد؛ و این یک مهارت است».
محرم براتی خاطرنشان کرد: عوامل بسیار زیادی در دیده شدن و نشدن فیلم ها اثرگذار هستند و همانطور که عرض کردم من شما را به تفکر درباره نقش و جایگاه شرکت های پخش فیلم در این زمینه دعوت می کنم.
وی درباب مقایسه رحمان ۱۴۰۰ و فیلم تختی تصریح کرد: رحمان ۱۴۰۰ نمونه ای از سینمای بدنه است؛ این مدلی است که خیلی سینمای حرفه ای، معنا و بنیه برایش مهم نیست و فروش برایش اهمیت دارد که در همه جای دنیا هم هست. البته فیلم هایی از این دست و فیلم سازی برای سینمای تجاری و به سبک بازاری، خود نوعی تخصص است. مساله نگران کننده این است که کاری کرده اند که سلیقه مخاطب تغییر کرده است و این تغییر سلیقه باعث می شود که متاسفانه فیلم هایی مانند تختی نتوانند دیده و فروخته شوند.