ترجمه اختصاصی نوریاتو: فرانس هالز (حدود ۱۵۸۲-۱۶۶۶) یکی از نقاشهای عصر طلائی هلند بود. او متولد آنتورپ بود و تمام بزرگسالی خودش را در هارلم گذراند. هالز برای پرترههای خودش معروف است که بخش بزرگی از آثار او را تشکیل میدهد. مدلهای وی، خصوصا در سالهای پایانی خیلی جدی بودهاند ولی میتوان آثاری از او یافت که مدل در حال خندیدن و یا لبخند زدن است. چرا ما نیز با این مدلها نخندیم؟ در اینجا چند نمونه از دلایلی که ما نیز میتوانیم به همراه این مدلها بخندیم برای شما فراهم شده است.
۱- خندیدن با یک همراه خوب
زنها و مردان جوان در یک کافه، ۱۶۲۳
برای مدتهای طولانی باور بر این بود که فرانس هالز مشکل شرب خمر داشت و همین باعث مشکلات مالی وی شده است. این ایده اولین بار توسط یک بیوگرافر مبتکر به نام آرنولد هاوبراکن در سال ۱۷۱۸ معرفی شد و تا قرن ۱۹ میلادی وجود داشت. با اینحال این مفهوم با مدارک مستند در تناقض است. اینکه هالز مردم را در مراحل مختلف مستی به تصویر کشیده است، دلیل نمیشود که خود او هم مشکل شرب خمر داشته باشد. چیزی که وی از آن بهرهمند است توانایی نشان دادن احساسات خودش به گونهای است که توسط بیننده تشدید شود. شما میتوانید شادی مطلق ناشی از یک مهمانی خوب را در صورت مرد حاضر در تصویر ببینید.
مطالعه بیشتر: پیشارافائل
۲- داشتن استعداد خودنمایی
فرانس هالز، عودزن، حدود ۱۶۲۳
به چهره این فرد نگاه کنید. دلیل این خوشحالی ناشی از رضایت از خود خوب انجام دادن یک کار و مطلع بودن از این موضوع است. عودزن این تصویر احتمالا درحال خودنمایی کردن برای کسی است و کاملا مطمئن است که او را تحت تاثیر میگذارد. این نقاشی به همراه تعدادی دیگر از نقاشیهایی که در ادامه خواهید دید، یک ترونی است. ترونیها (مطالعه سرها) از آنجایی که شخصیتهای ناشناس را به تصویر میکشیدند از پرتره جدا هستند. این صورتگریها برای مطالعه حالات صورت و یا توصیف شخصیت صورتهای مختلف مورد استفاده قرار میگرفتند. این تصاویر یک شخص خاص را به تصویر نمیکشند که باعث شده است امکان فروش آنها در بازار آزاد ممکن باشد و نیاز نبوده که حتما در ازای دستمزد کشیده شوند.
۳- پولدار بودن و داشتن یک سبیل مسخره
فرانس هالز، شوالیه خندان، ۱۶۲۴
البته او در حال خندیدن نیست. او فقط لبخند میزند. با این وجود چشمهای او و خط سبیل به ما این احساس را میدهد که وی آماده خندیدن است. چرا نباید بخندد؟ نگاهی به لباسهای او بیاندازید؛ یک لباس توری زیبا با بافت ضخیم و آستینهای تزئین شده. او جوان و پولدار است و قرار است که بخندد. همچنین او توانسته است برای اینکه این پرتره از او کشیده شود از هارلم بازدید کند.هالز در طول دوران کاری خودش برای پیدا کردن کار سفر نکرد و درمقابل مشتریان خودش را مجبور به سفر میکرد. این روش زمانی که هالز در دوران اوج خودش قرار داشت به خوبی جواب میداد ولی وقتی که اوضاع برعکس شد از لحاظ مالی به مشکل خورد.
مطالعه بیشتر: ۶ اصل بنیادین داستان سرایی بصری
۴- بچه بودن
فرانس هالز، پسر خندان، حدود ۱۶۲۵
حتی در صورتی که بچه هم نیستید، میتوانید چندوقت یکبار کودک درون خودتان را آزاد بگذارید و فقط به بامزگی آن پوزخند بزنید. مشخص است که سفید کردن دندانها در هلند قرن هفدهم رواج نداشته است. به لطف تکنیک هالز به نظر میرسد که این کودک به دلیل خندیدن درحال لرزیدن است. ضربات جسورانه قلممو باعث القای حرکت به بیننده شده است.
امپرسیونیستها بر این باور بودند که ضربات قلمموی هالز نشاندهنده سرعت نقاشی وی هستند. در دید آنها فرانس هالز یک نقاش خودجوش بود که هدفش ثبت لحظه با سرعت تمام بود. البته این موضوع حقیقت ندارد؛ پس از اینکه تکنیک هالز به صورت علمی مورد تحقیق قرار گرفت مشخص شد که به هیچ وجه اینگونه نیست. او آثار خودش را با دقت برنامهریزی میکرد، به صورت لایه به لایه رنگ را روی بوم اعمال میکرد و روی نتیجه به صورت کامل کنترل داشت. ضربات قلمموی جسورانه و سست فقط یکی از ابزارهای هالز برای القای احساسات به ما میباشد.
۵-لذت بردن از یک خوشی گناهآلود
فرانس هالز، سیگاری، ۱۶۲۶
مطالعه بیشتر: ظهور کالوتایپ و رقابت با داگرئوتایپ
ما به شما توصیه نمیکنیم که برای لبخند زدن سیگار بکشید اما میتوانید مثلا با کمی شکلات و یا پنیر خوب هم به این خوشحالی دست یابید. در این نقاشی هم تکنیک کار با قلم هالز مشاهده میشود. این نقاشی ممکن است بخشی از یک مجموعه با پنج صحنه متفاوت باشد که بوها را به نمایش میگذارد. با وجود نمونههایی از یان بروگل بزرگ، پیتر رائول روبنز و رامبرانت مشخص است که این مجموعهها در قرن ۱۷ خیلی پرطرفدار بودهاند.
۶- اسم بامزه و چیزی برای از دست دادن نداشتن
فرانس هالز، پکلهرینگ، اوایل دهه ۱۶۴۰
با پکلهرینگ آشنا شوید. یک شخصیت طنز که در نمایشگاهها و ضیافتهای قبل از چهارشنبه توبه مهمانها را سرگرم میکند. پکلهرینگ (هرینگ با نمک) یک دائمالخمر واقعی است که گلویش همیشه خشک است. او یک دلقک است که مردم دوست دارند به او و با او بخندند ولی واقعا به او احترام نمیگذارند. پکلهرینگ هنوز لباسهای کار خودش را در تن دارد و احتمالا به خاطر اینکه کارش برای امروز تمام شده است و یا اینکه میداند چه دنیای رقتانگیزی دارد در حال خندیدن است.
مطالعه بیشتر: زندگینامه ریچارد آودون
۷-آزاد گذاشتن مغز
فرانس هالز، مال باب، حدود ۱۶۳۳
برخی اوقات وقتی هیچ راه حلی عمل نمیکند، ممکن است وقت دیوانهوار خندیدن باشد. این نقاشی برای مدتی به عنوان “ساحره هارلم” شناخته میشد و جغد به عنوان یکی از همراهان معمولی یک ساحره در نظر گرفته میشد. ولی الان میدانیم که یک مال باب واقعی وجود دارد. نام او باربارا کلائس بود و در یک بیمارستان محلی به نام هِت دولهویس اقامت داشت. این بیمارستان محل اقامت افرادی بود که برای خودشان یا جامعه خطرناک بودند. پس از بسته شدن دروازههای شهر هم از این بیمارستان به عنوان اقامتگاهی برای مسافرها استفاده میشد. این جغد میتواند نشانهای از ضربالمثل هلندی “مست به اندازه یک جغد” باشد. از حالت چهره او دو تفسیر مختلف وجود دارد. دلیل این حالت چهره یا خنده دیوانهوار است یا اینکه مغز او کاملا از کار افتاده است و او به صورت کودکانه و به خاطر اینکه اهمیتی به دنیا نمیدهد میخندد.