ترجمه اختصاصی نوریاتو: یک عکاس خلاق در دهه ۱۸۵۰ میلادی میتوانست دومسیر متفاوت را دنبال کند: داگرئوتایپ یا کالوتایپ. پروسه داگرئوتایپ تصاویر پوزیتیو بسیار باکیفیتی ارائه میداد اما تکثیر تصاویری که توسط این پروسه تولید میشد با محدودیت زیادی روبرو بود و فقط امکان تهیه یک نسخه از هر عکس وجود داشت. درمقابل کالوتایپ تصاویر نگاتیوی با شارپنس و جزئیات پائینتر ارائه میداد که میتوانست برای ساخت چندین تصویر پوزیتیو مورد استفاده قرار گیرد. در این زمان چالش جدید، ترکیب نقاط قوت این دو و حذف نقاط ضعف آنها بود.
یکی از افرادی که با چالشهای این پروسه مواجه بود، یک مجسمهساز به نام فردریک اسکات آرچر انگلیسی بود که از کالوتایپ برای تسهیل کارهای مجسمهسازی خودش استفاده میکرد. آرچر متوجه محدودیتهای کاغذ که به عنوان حامل ترکیب حساس به نور استفاده میشد شد. حتی کاغذهایی که توسط موممالی نیز نیمهشفاف شده بودند بازهم تصویر نهایی را نرم میکردند و بافت کاغذ را به تصویر انتقال میدادند. آرچر متوجه شد که شیشه نسبت به کاغذ حامل بهتری برای ترکیب حساس به نور خواهد بود. اما مشکل اینجا بود که این مواد به صورت مستقیم به شیشه نمیچسبیدند. به همین خاطر حضور یک عامل انقیاد که مطمئنا باید شفاف هم میبود در این پروسه ضروری بود.
فردریک اسکات آرچر، از یک پوزیتیو شیشهای اثر آر. کید، ۱۸۵۵
او محلولهای متفاوتی را آزمایش کرد که یکی از بهترین آنها آلبومن بود. آلبومن در واقع سفیده شفاف تخممرغ بود که با ترکیبهای یوداین یا بروماید ترکیب شده بود. یک صفحه کاغذ یا شیشه به آلبومن آغشته میشد و پس از خشک شدن، با استفاده از پوشش نیترات نقره حساس به نور میشد. متاسفانه آرچر متوجه شد که پوشش آلبومن روی شیشه خیلی شکننده خواهد بود و حتی در صورتی حمل با دقت نیز امکان شکستن آن وجود داشت.
مطالعه بیشتر: خودشناسی از طریق عکاسی
به طور تصادفی یک محلول که در سال ۱۸۴۶ اختراع شده بود، جایگزین آلبومن شکننده شد. کولودیون به عنوان یک پوشش پزشکی اختراع شده بود و در مواقعی مانند جنگ کریمه مورد استفاده قرار گرفت. کولودیون با حل کردن باروت پنبه قابل انفجار یا نیتروسلولوز در مخلوط اتر و الکل به دست میآمد. نتیجه یک مایع چسبناک و شفاف بود که به عنوان پوشش جراحی و برای نگهداشتن بانداژ مورد استفاده قرار میگرفت. هنگامی که این محلول با مقادیر کمی یوداید و بروماید مخلوط میشد میتوانست یک صفحه شیشهای را با یک لایه شفاف ژلاتینی بپوشاند تا هالیدهای نقره حساس به نور روی آن قرار گیرد. با اینکه میشد از کولودیون به صورت خشک هم استفاده شود، فردریک اسکات آرچر متوجه شد که درصورت استفاده به صورت خیس حساسیت آن به میزان فوقالعادهای افزایش مییابد و عکاسی با میزان نوردهی کم را ممکن میسازد. نیاز به آمادهسازی، نوردهی و ظاهر کردن صفحه حساس به نور قبل از خشک شدن پوشش نقره (کمتر از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه) باعث شد از این روش با اسم کولودیون ورق مرطوب (Wet Plate Collodion) یاد شود.
فردریک اسکات آرچر اولین کسی نبود که از کولودیون برای گسترش عکاسی استفاده کرده بود. رابرت بینگهام این روش را در کتاب «دستکاری فتوژنیک» که در سال ۱۸۵۰ منتشر کرده بود استفاده از این روش را توصیه کرده بود و گوستاو لگری نیز فرمولهای خودش را در یک مقاله درمورد متدهای عکاسی روی کاغذ و شیشه به چاپ رسانده بود. با این وجود این روشها فقط به صورت تئوری بیان شده بودند و آرچر هنگام چاپ کشفیات خودش در «شیمیدان» این روشها را به صورت تستشده معرفی کرد. جالب است بدانید که در همین نشریه آرچر از جداسازی فیلم کولودیون خشک شده از روی شیشه و استفاده دوباره از شیشه دفاع کرده بود اما روشی که بعدا معرفی کرد، باعث میشد لایه کولودیون روی حامل شیشهای باقی بماند. پس از این آرچر «پروسه کولودیون روی شیشه» که یک دستورالعمل برای این پروسه بود را به چاپ رساند.
فردریک اسکات آرچر در نسخه منتشرشده جزئیات فرمولهای شیمیایی و روشهایی که در این پروسه مورد استفاده قرار گرفته بود را به صورت کامل شرح داده بود و برخلاف تالبوت هیچوقت به دنبال ثبت اختراع خودش نبود.(تالبوت چندین شکایت علیه عکاسانی که از پروسه کولودیون استفاده میکردند تنظیم کرد و ادعا میکرد این عکاسها حق اختراع کالوتایپ را نقض کردهاند. اما همه این ادعاها در پرونده تالبوت و لاروچ در سال ۱۸۵۴ رد شدند.) تشویق آرچر برای استفاده جامعه عکاسان از پروسه او در کنار برتریهای فنی که این روش نسبت به داگرئوتایپ و کالوتایپ داشت باعث شد کولودیون تا ۲۰ یا ۳۰ سال بعد توسط اکثر عکاسها مورد استفاده قرار گیرد. در واقع روش کولودیون قابلیت بازتولید کالوتایپهای تالبوت را (بدون محدودیتهای قانونی) به همراه جزئیات فوقالعاده داگرئوتایپ (با هزینه تولید پائینتر) ادغام نمود.
مطالعه بیشتر: پرتره ماداگاسکار
پروسه کولودیون سه انتخاب در اختیار عکاس میگذاشت: ۱) نگاتیوهای شیشهای ۲) پوزیتیو شیشهای و یا ۳) پوزیتیو فلزی. پوزیتیو شیشهای با سفیدکردن یا نوردهی کم نگاتیو شیشهای ساخته میشد و پشت آن پارچه یا کاغذ مشکی قرار میگرفت یا پشت آن با لاک مشکی پوشانده میشد. این روش یک تصویر پوزیتیو تقریبا شبیه به داگرئوتایپ ولی بدون افکت شیشهای تولید میکرد. این پوزیتیوها در انگلستان با نام پوزیتیو کولودیون شناخته میشدند. همچنین پس از اینکه جیمز امبروز کاتینگ چندین حق ثبت آن را خریداری کرد در آمریکا با نام آمبروتایپ از این پروسه یاد میشد. این امبروتایپها مانند داگرئوتایپ در قاب محافظ نگهداری میشدند.
عکاس ناشناس، پرتره بدون عنوان، حدود ۱۸۵۸٫ نصف پوشش مشکی پشت امبروتایپ برداشته شده است تا افکت پوزیتیو و نگاتیو دیده شود.
پوزیتیو فلزی با جایگزین کردن یک صفحه فلزی لاکی یا لعابدار به جای صفحه شیشهای تولید میشد. تصویر پوزیتیو به دست آمده با نام تینتایپ شناخته میشد و برخی اوقات با عناوین ملِینوتایپ یا فروتایپ از آن یاد میشد. این نوع تصاویر به خاطر هزینه کم و سختی زیادی که نسبت به تصاویر شیشهای داشتند خیلی محبوب بودند. شما میتوانستید یک تینتایپ را با قیمت خیلی ارزانی خریداری کنید و سپس بدون ترس از شکستن آن را داخل یک پاکت قرار دهید و هرکجا که میخواهید آن را بفرستید. البته محدودیت پوزیتیو این بود که نمیتوانستید از آن برای کپی گرفتن از تصاویر استفاده کنید.
تمام نسخههای کولودیون مرطوب به یک روش ثابت تولید میشدند:
۱) محلول کولودیون به صورت یکسان روی شیشه تمیز یا صفحه فلزی ریخته میشد.
نحوه ریختن کولودیون
۲) در اتاق تاریک، قبل از تبخیر اتر و الکل از کولودیون، صفحه برای چند دقیقه در نیترات نقره قوطهور میشود و اجازه میدهد نیترات نقره با یوداید و بروماید کولودیون منعقد گردد.
۳) صفحه حساس به نور در یک محفظه ضدنور قرار میگیرد و سپس در دوربینی که از قبل فوکوس کرده و آماده شده است گذاشته خواهد شد.
۴) پروسه نوردهی انجام میشود – حساسیت به نور کولودیون صفحه مرطوب چیزی حدود ایزو ۵ میباشد.
مطالعه بیشتر: انفجارهای مرگبار سریلانکا در قاب دوربین عکاسان
۵) محفظه صفحه به اتاق تاریک بازگردانده میشود و صفحه نوردهی شده خارج میشود. یک محلول ظهور که از سولفات آهن، استیک اسید و الکل تشکیل شده است، به صورت یکنواخت روی قسمت کولودیون صفحه ریخته خواهد شد. تصویر به فاصله ۱۵ ثانیه تشکیل میشود و محلول ظهور اضافی با استفاده از آب شسته خواهد شد.
۶) صفحه از اتاق تاریک خارج میشود و در یک سینی حاوی تئوسولفات سدیم قرار میگیرد تا هالیدهای نقره استفاده نشده حذف شوند و پس از آن دوباره شسته میشود.
۷) با کمک شعله پائین صفحه خشک میشود و سپس درحالی که هنوز گرم است، یک لایه محافظ روی آن قرار خواهد گرفت.
۸) میتوان از نگاتیو به دست آمده برای تولید تصاویر پوزیتیو ثابت با استفاده از کاغذهای چاپ آلبومن، کولودیون و یا برپایه نمک استفاده کرد.
نقطه ضعف اصلی این روش، زمان خیلی کمی بود که درفاصله حساسسازی و ظاهرکردن صفحه وجود داشت. (تمام این کارها باید در فاصله حدودا ۱۰ دقیقه انجام میشد). همچنین برای استفاده از این روش، باید در مکان عکاسی یک اتاق تاریک هم وجود داشته باشد. تا زمانی که عکاس میخواست در استودیو عکاسی کند، مشکل خاصی برای او پیش نمیآمد اما برای کار در مکانی به جز استودیو، نیاز به یک اتاق تاریک قابل حمل بود.
پروسه کار با یک صفحه پوشیده با کولودیون مرطوب و قطرههای نیترات نقره مایع خیلی کثیفکاری داشت و باعث آسیب رسیدن به تجهیزات میشد. همچنین کولودیون فقط به نور آبی حساس بود و باید تمام محیط اتاق تاریک، با نور قرمز و یا سرخ تیره نورپردازی میشد. با اینحال در تصاویر کولودیون رنگهای گرم به صورت تیره ظاهر میشدند و تشخیص رنگهای سرد از لحاظ تونال خیلی سخت بود. به همین خاطر رندر کردن ابرها در آسمان کار خیلی سختی بود.
فلیکس نادار، سارا برناردت، ۱۸۶۵، پرینت آلبومن از صفحه مرطوب
با وجود این نقاط ضعف، پروسه کولودیون صفحه مرطوب از محبوبیت بالایی برخوردار بود و تصاویری با کیفیت زیاد و هزینه بسیار کم ارائه میداد. بخشنده بودن مخترع این روش، فردریک اسکات آرچر که در بریتیش ژورنال از او به عنوان «یک مرد مهربان» یاد شده بود باعث گسترش جزئیات و تکنیکهای مورد استفاده در این پروسه شد. متاسفانه این بخشندگی هیچ سود شخصی برای فردریک اسکات آرچر به دنبال نداشت. او که اغلب اوقات بیمار و رنجور به نظر میرسید، درنهایت در سال ۱۸۵۷ و فقط ۶ سال پس از معرفی پروسه کولودیون، در فقر کامل از دنیا رفت. او امروز در دنیای هنر تقریبا ناشناخته است ولی تا دهه ۱۸۸۰ که با تکنولوژیهای برتر جایگزین شد استاندارد جهانی بود.