ترجمه اختصاصی نوریاتو: طرفداران عکاسی در اواسط قرن ۱۹ شاهد نوآوری و پیشرفتهای زیادی بودند که با کشفیات نیپس در سال ۱۸۲۶ آغاز شد و تا سال ۱۸۵۱ و اختراع کولودیون صفحه مرطوب به عنوان یک روش تجاری با قابلیت بازتولید و کیفیت بالا ادامه داشت. با این وجود محدودیت زمانی پروسه کولودیون (۱۵ دقیقه برای آماده سازی، نوردهی و ظاهر کردن عکس) به این معنی بود که عکاس باید برای برآورده کردن این نیازها خیلی حرفهای باشد. عکاس باید تمام مواد شیمیایی موردنیاز را به همراه خودش در لوکیشن عکاسی به همراه داشته باشد و همچنین یک استودیو دائمی یا اتاق تاریک قابل حمل داشته باشد که بتواند صفحات خودش را آماده و ظاهر کند. برای اینکه عکاسی مشارکتکنندههای بیشتری داشته باشد، به یک روش آسانتر نیاز بود.
قسمت قبل: کولودیون صفحه مرطوب
یکی از اولین تلاشهایی که برای رفع نقطهضعفهای کولودیون مرطوب انجام شده بود این بود که از خشک شدن کامل صفحه جلوگیری شود تا زمان فعالیت صفحه عکاسی افزایش یابد. جورج شادبولت در سال ۱۸۵۴ پروسه عسل را اختراع کرد (عسل مخلوط در آب مقطر) و شکر موجود در محلول کولودیون را مرطوب نگه میداشت. این مفهوم برپایه شکر در آزمایشات بعدی با مخمر شیرین، گلیسرین، سرکه تمشک و در نهایت پروسه اوکسیمل گسترش یافت. سال ۱۸۵۶ جان دیلوین لیولین از اوکسیمل که یک نیروزای پزشکی مبنی بر عسل و سرکه بود استفاده کرد تا کولودیون حساس به نور را مربوط نگه دارد. صفحاتی که به این محلول آغشته میشدند توانایی حساس به نور خودشان را برای چندین ماه حفظ میکردند اما میزان این حساسیت کمتر بود.
یک دانشمند فرانسوی به نام جی ام تاپنات اولین نسخه عملی از کولودیون صفحه خشک را در سال ۱۸۶۰ با استفاده از پروسه کولودیون-آلبومن خشک اختراع کرد. در این پروسه نقرههای اضافی یک صفحه کولودیون معمولی درحالی که هنوز مرطوب بود شسته میشد و پس از آن با تانیک اسید پوشانده میشد و اجازه داده میشد خشک شوند. یک پوشش اضافه از آلبومن یوداید شده و یک لایه نیترات نقره هم بعدا به صفحه اضافه میشد و اجازه داده میشد این محلولها نیز خشک شوند. عکاسها میتوانستند این صفحات را برای چندین هفته قبل از نوردهی نگهداری کنند اما حساسیت آنها به نور ۶ برابر کمتر از صفحات کولودیون صفحه مرطوب معمولی بودند.
دوربین صفحه خشک فولمر گرافلکس سنچوری، حدود ۱۹۰۰
باوجود کاهش حساسیت، راحتی صفحاتی که از قبل حاضر شده باشند، برای عکاسها خیلی لذتبخش بودند و یک شرکت کوچک بریتانیایی نیز برای تولید و ارسال صفحه کولودیون خشک تاسیس شد. با این وجود محدودیتهای حمل و نقل در اواسط قرن نوزدهم تاثیر بزرگتری روی موفقیت کولودیون صفحه خشک داشت تا عملکرد فنی این صفحات. زمانی که طول میکشید صفحات کولودیون خشک از کارخانههای بریتانیایی به نیویورک برسند، به اندازهای طولانی بود که این صفحات حساسیت مفید خودشان را از دست میدادند. موضوع دیگری که عکاسهای آمریکایی را نسبت به استفاده از صفحات خشک اروپایی دلسرد میکرد این بود که به دلیل تعرفههای واردات شیشه، روی صفحات وارداتی از اروپا مالیات زیادی اعمال میشد.
مطالعه بیشتر: استفاده از خودجوش بودن عکاسی خیابانی
در سال ۱۸۷۱ یک فیزیکدان لندنی به نام دکتر ریچارد لیچ مدوکس در ژورنال عکاسی بریتانیا مقالهای منتشر کرد که در آن پروسهای را توضیح میداد که با استفاده از آن مواد شیمیایی حساس به نور با استفاده از یک محلول ژلاتینی به شیشه میچسبیدند و دیگر نیازی به پایه کولودیون نبود. این محلول با ترکیب ژلاتین، نیتریک اسید، هیدروکلریک اسید، کادمیوم بروماید و نیترات نقره شکل میگرفت و پس از آغشته کردن شیشه به آن، مقداری زمان نیاز بود تا خشک شود. این تکنولوژی صفحه خشک جدید علاوه بر زمان نگهداری بالا یک قابلیت هیجانانگیز دیگر هم داشت. این صفحات ژلاتینی در شرایط مناسب در شرایط مناسب نسبت به صفحات کولودیون ۶۰ برابر حساستر به نور بودند. مانند فردریک اسکات آرچر، مدوکس هم حق اختراع خودش را ثبت نکرد و به جای آن اطلاعات ژلاتین صفحه خشک را به صورت آزاد با جامعه عکاسان به اشتراک گذاشت.
دکتر ریچارد لیچ مدوکس، ۱۸۷۱، عکس از جی. تامسون
همین موضوع باعث شد این پروسه به سرعت گسترش یابد. جان برگس و ریچارد کنت در سال ۱۸۷۳ این پروسه را بهبود بخشیدند و چارلز هارپر بنت نیز یک متد برای سفت کردن این ترکیب ارائه کرد که باعث افزایش مقاومت صفحات در برابر شکستن میشد. سپس بنت در سال ۱۸۷۸ روشهایی ارائه داد تا ثبات این ترکیب را افزایش دهد و حساسیت به نور آن را به اندازهای افزایش داد که نوردهی در کسری از ثانیه انجام میشد. در این زمان تکنولوژی به اندازهای گسترش یافته بود که صفحات عکاسی برای مصارف گسترده تولید میشدند و به عکاسها امکان نگهداری طولانی مدت و پایداری بالا را میدادند و حساسیت به نور خیلی زیادی هم داشتند. تمام اینها بدون دردسرهای کولودیون صفحه مرطوب به دست میآمد.
مطالعه بیشتر: نقاشی از طبیعت به سبک آمریکایی
تبلیغات صفحه خشک پریود بریتیش
به فاصله ده سال پس از معرفی صفحه خشک ژلاتینی توسط مدوکس، این صفحات به صورت عمده در کارخانهها تولید میشدند و به صورت گسترده عرضه میشدند. راحتی در استفاده و دسترسی آسان به این صفحات، حلقه عکاسانی که از این صفحات استفاده میکردند را افزایش داد و عکاسان آماتوری که از این روش استفاده میکردند افزایش چشمگیری داشت. در سال ۱۸۷۷ یکی از این عکاسان تازهکار جورج ایستمن ۲۴ ساله در آشپزخانه مادرش به آزمایش کردن روشهای جدید روی آورد. او توانست صفحات خشک ژلاتینی خودش را براساس نوشتههای مخترعین بریتانیایی از جمله بنت تولید کند. در سال ۱۸۷۸ او علاوه بر بهبود پروسه خودش توانست یک ماشین برای تولید عمده صفحات خشک اختراع کند.
جورج ایستمن، ۱۸۹۰
بعدا در سال ۱۸۷۸، درحالی که ایستمن هنوز به عنوان یک منشی بانک کار میکرد به انگلیس سفر کرد تا برای دستگاه صفحه خشک خودش منفعت تجاری کسب کند. در آنجا ایستمن با چارلز فرای و شریکش چارلز بنتی آشنا شد که نوشتههای قبلی او الهام بخش ایستمن بودند. ایستمن به سرعت متوجه شد که این مخترعین تکنولوژی صفحه خشک نمیتوانستند نیازهای صفحات خشک را با استفاده از تجهیزات حال حاضر رفع کنند. به همین خاطر در سال ۱۸۷۹ او به آمریکا برگشت و برای دستگاه پوشش صفحه خشک خودش درخواست حق اختراع داد. در سال ۱۸۸۰ ایستمن در یک ملک اجارهای به تولید صفحه خشک پرداخت و سال ۱۸۸۱ که برای صفحه خشک درخواستهای زیادی ارائه میشد او از کار خودش در بانک استعفا داد تا کمپانی Eastman Dry Plate را افتتاح کند. در سال ۱۸۸۳ نیز کمپانی Eastman Dry Plate به محل مقر کنونی کوداک منتقل شد و به فاصله یک سال ایستمن آزمایش یک حامل جدید (سللوید یا فیلم) برای ترکیب حساس به نور را آغاز کرد.
قسمت بعدی: فیلم سلولوئید و تولد کوداک