در سال ۱۸۸۳ جورج ایستمن تولید انبوه صفحات عکاسی خشک خودش را در روچستر، نیویورک گسترش داده بود و به نظر میرسید آماده است بازار را در دست بگیرد. ایستمن بلافاصله پس از ورود به صنعت عکاسی متوجه محدودیتهای فیزیکی و پیچیدگیهای این تکنولوژی اولیه (مانند مواد شیمیایی سمی، تجهیزات سنگین، زمان کار کوتاه و نیاز به دانش فنی بالا) شد و از همان ابتدا علاقه زیادی به گسترش علم عکاسی و آسانتر کردن آن برای عموم مردم نشان داد. او قصد داشت “کار با دوربین را به اندازه کار با مداد راحت سازد.” همین علاقه درکنار کمکهای فنی شرکا و رقبای وی باعث ایجاد خلاقیتهایی در زمینه عکاسی شد که تا همین امروز از آنها بهره میبریم.
قسمت قبل: عکاسی صفحه خشک
جورج ایستمن (۱۸۵۴-۱۹۳۲)
با اینکه تکنولوژی صفحه خشک نسبت به کولودیون صفحه مرطوب یک پیشرفت بزرگ در زمینه راحتی و عملکرد محسوب میشد، صفحات شیشهای خشک حساس به نور خیلی سنگین بودند و به سادگی میشکستند، به همین دلیل این صفحات برای عکاسان فضای باز مناسب نبودند. به همین خاطر جستجو برای یک ماده شفاف، ضدآب، انعطاف پذیر و مقاوم برای ترکیب ضد نور که این کمبودها را جبران کند شروع شده بود. اواسط قرن ۱۹ میلادی بود که یک ماده جدید کشف شد که میتوانست این نیازها را برطرف کند؛ سلولوید!
بین سالهای ۱۸۵۵ و ۱۸۷۳ الکساندر پارکز انگلیسی به همراه جان و ایسایا هیات آمریکایی توسعه مادهای که بعدا به نام سلولوید را برعهده داشتند. آنها این ماده را با استفاده از مخلوطی از روغن و صمغ و درنهایت کافور به عنوان حلال نیتروسلولز ساختند و در ابتدا از آن به عنوان مادهی جایگزین عاج در دومینوها و توپهای بیلیارد استفاده میکردند. جان کاربوت یک انگلیسی بود که به آمریکا مهاجرت کرده بود و به عنوان یک عکاس حرفهای فعالیت میکرد متوجه پتانسیل کارخانه سلولوئید هیات شد؛ برادران هیات حق اختراع روشهایی برای ساخت بلوکهای بزرگ سلولوئید شفاف و یک دستگاه برش که میتوانست صفحات یک شکل سلولوئید را با ضخامت ۰٫۰۱ اینچ تولید کند. در ابداع کاربوت این صفحات در بین صفحات فلزی حرارت دیده قرار میگرفتند تا علائم ناشی از برش آنها از بین برود و پس از آن مانند صفحات خشک شیشهای با ترکیب ژلاتینی حساس به نور پوشانده میشدند. نتیجه این کار یک جایگزین مقاوم، سبک، نازک و در عین حال قابل انعطاف برای صفحات شیشهای سنگین و شکننده بود. با اینکه آن زمان استقبال زیادی از این تکنولوژی شد اما این فیلمهای سلولوئید به اندازهای که بتوان آنها را رول کرد نازک نبودند.
مفهوم رولهایی از ترکیب حساس به نور مدتهای زیادی بود که به وجود آمده بود؛ در سال ۱۸۵۴ نگاتیوهای برپایه کاغذ تالبوت با استفاده از چسب روی غلطک چسبانده شدند و بدین ترتیب ایده اولین دستگاه رول فیلم توسط جی. بی اسپنسر و ای. جی. ملهویش ثبت شد. در سال ۱۸۷۵ ل. وارنک یک دستگاه رول فیلم با ظرفیت ۱۰۰ نوردهی ساخت که با کمک کاغذ و ترکیب کولودیون خشک کار میکرد. این دستگاه مشکلاتی مانند تکنولوژیهای ترکیب ناقص و مهندسی ضعیف داشت. هنگامی که جورج ایستمن به همراه ویلیام واکر برای خلق یک دوربین که از رول فیلم استفاده کند با هم همکاری کردند که نتیجه این همکاری یک گام بزرگ در صنعت عکاسی بود. نگه دارنده رول ایستمن-واکر که در سال ۱۸۸۵ ثبت شده بود، از قطعات قابل تعویض استفاده میکرد که تولید انبوه آن را آسان میکرد. این دستگاه از فیلم آغشته به ترکیب ژلاتین برپایه کاغذ استفاده میکرد که دور یک قرقره چوبی پیچیده شده بود و پس از گذشتن از یک صفحه تخت به یک قرقره جمعکننده متصل میشد؛ این قطعات داخل یک جعبه چوبی قرار میگرفتند و در پشت دوربین به جای نگهدارنده عادی صفحه شیشهای متصل میشدند. این دستگاه در نمایشگاههای لندن و پاریس مدالهای زیادی کسب کرد و به عکاسها این وعده را میداد که به جای دو تا سه عکس در ساعت بتوانند تا ۵۰ عکس تولید کنند. همه اینها در دستگاهی انجام میشد که لود شدهی آن فقط ۱٫۲ کیلوگرم وزن داشت.
مطالعه بیشتر: نفرات برتر مسابقه عکاسی دنیای طبیعی بیگ پیکچر معرفی شدند
برخلاف نگهدارنده فیلم، جامعه عکاسهای آن زمان از کیفیت فیلمهایی که ایستمن ارائه کرده بود استقبال زیادی نکردند. فیلمهای پایه کاغذ با وجود اینکه با کمک روغن نیمهشفاف شده بودند، همان مشکلاتی که سالها قبل در نگاتیوهای کالوتایپ وجود داشت را داشتند. عکاسهای حرفهای به وضوح داگرئوتایپ، کولودیون صفحه مرطوب و صفحه خشک عادت داشتند و نمیتوانستند نتایج ضعیف فیلمهای برپایه کاغذ را بپذیرند.
ایستمن که با مخالفت عکاسهای حرفهای روبرو شده بود، یک تغییر غیرمنتظره و آینده نگرانه در بازاریابی خودش اعمال کرد. او به جای اینکه محصولی برای عکاسهای معروف آن زمان بسازد، متوجه ضرورت وجود یک دوربین که همه مردم بتوانند از آن استفاده کنند شد. او یک دوربین جدید ساخت که اساسا یک جعبه چوبی با روکش چرم بود و از یک لنز با فوکوس ثابت(ساخته شده توسط لنزسازهای مهاجر آلمانی، بوش و لومب)، دهانه دیافراگم ثابت f/9 و سرعت شاتر ۱/۲۵ ثانیه استفاده میکرد. مهمتر از همه به همراه این دوربین، یک رول فیلم صدتایی هم عرضه میشد.
دوربین کوداک ۱۹۸۸
استفاده از این دوربین نیز خیلی ساده بود؛ برای این کار باید با استفاده از یک کلید فیلم را جابجا میکردید(چهار کلیک به ازای هر فریم)، با کشیدن یک سیم شاتر را مسلح میکردید و با فشار دادن کلیدی که درکنار دوربین قرار داد، شاتر را آزاد میکردید. این دوربین منظره یاب نداشت و برای عکس گرفتن فقط باید آن را به سمت سوژه خود میگرفتید. قیمت این دوربین برای عموم مردم منطقی بود و در زمان معرفی در سال ۱۸۸۸ فقط ۲۵ دلار قیمت داشت. موضوعی که اهمیت بالایی داشت این بود که عکاس تازهکاری که از این دوربین استفاده میکرد نیازی به آشنایی با کارهای اتاق تاریک نداشت. این عکاس پس از گرفتن تمام ۱۰۰ عکس دوربین را به روچستر میفرستاد تا کارمندان ایستمن دوربین را باز کنند و تصاویر دایرهای با قطر ۱٫۵ اینچ را ظاهر کنند (این تصاویر برای پوشاندن ضعف لنز در گوشههای تصویر به صورت دایرهوار چاپ میشدند.)، پس از این کارمندان ایستمن یک رول جدید داخل دوربین قرار میدادند و آن را به همراه عکسها فقط با هزینه ۱۰ دلار به مالک آن پس میدادند.
عکس دایرهای معمولی کوداک
مطالعه بیشتر: درمورد جمعآوری گریم استریت
این دوربین همان دوربین کوداک بود که با شعار معروف “شما دکمه را فشار دهید، بقیهاش با ما” فروخته میشد. ایستمن و مادرش اسم کوداک را براساس حرف “ک” که حرف موردعلاقه او بود و به خاطر اینکه کوتاه و مشخص بود و در همه زبانها قابل تلفظ بود انتخاب کردند. علاوه بر این این اسم، یک اسم منحصر به فرد بود و هیچ معنای خاصی نداشت، به همین خاطر فقط به محصول آنها اشاره داشت. دوربین کوداک به اندازهای در محبوب ساختن عکاسی برای همه موفق بود که کمپانی ایستمن را به عنوان یکی از ستونهای عکاسی معروف کرد و باعث شد در سال ۱۸۹۲ اسم این کمپانی به ایستمن کوداک تغییر یابد.
تبلیغ دوربین کوداک در سال ۱۸۸۸
با توجه به اینکه به دلیل کیفیت پائین عکاسان حرفهای استقبالی از “کاغذ نگاتیو” اولیه نکردند، ایستمن در سال ۱۸۸۵ یک رول فیلم جدید با نام “فیلم نواری آمریکایی” عرضه کرد. این فیلم برپایه ترکیب ژلاتین-نقره بود که روی یک لایه ژلاتینی با قابلیت حل شدن در آب قرار میگرفت و سپس این مواد را روی یک نوار کاغذی قرار میدادند. پس از اینکه فیلم برای ظاهر شدن به کارخانه ایستمن کوداک بازگردانده میشد، ابتدا آن را بخار میدادند تا لایه حلال آن از حل شود و پس از آن لایه ترکیب ضدنور به یک ژلاتین شفاف یا شیشه منتقل میشد تا بقیه مراحل ظاهر کردن را طی کنند. با وجود اینکه برای ظاهر کردن این فیلمهای نواری باید زمان بیشتری صرف میشد اما نسبت به نگاتیوهای کاغذی کیفیت فوقالعادهای داشتند و تا زمانی که یک جایگزین بهتر برای آنها عرضه شد فیلم مورد علاقه اکثر عکاسها بودند.
مطالعه بیشتر: گذشته نگر لوئیجی گری در دهه ۷۰
عکسی که توسط دوربین کوداک از جورج ایستمن در حال کار با همین دوربین گرفته شده است
در سال ۱۸۸۷ هانیبال گودوین از نیوآرک، نیوجرسی برای یک پروسه رول فیلم برپایه سلولوئید که در آزمایشات محرمانه خودش به عنوان یک عکاس آماتور کشف کرده بود، درخواست حق ثبت کرد. به دلیل کلمات مبهم در طرح اولیه او، حق ثبت اختراعش تا سال ۱۸۹۸ صادر نشد.
همزمان با گودوین، جورج ایستمن نیز از محدودیتهای نگاتیو کاغذی و فیلم نواری مطلع بود و از سال ۱۸۸۴ به همراه محقق شیمیدان خودش هنری رایشنباخ به صورت فعالانه به دنبال روشی برای ارتقاء این فیلمها میگشتند. در اوایل سال ۱۸۸۸ ایستمن و رایشنباخ سلولوئید را به عنوان پایهی رول فیلم در نظر گرفتند و در آپریل ۱۸۸۹ برای چیزی که باور داشتند یک جهش عظیم در صنعت رول فیلم میباشد درخواست ثبت اختراع ارائه دادند. تولید فیلم نیتروسلولوز پایه شفاف به صورت جدی در آگوست ۱۸۸۹ آغاز شد. طولی نکشید که دنیای عکاسی از دیدن این فیلمها سبک، نازک و قابل جمع شدن که به اندازه شیشه شفاف بود، نیاز به هیچ پروسه خاصی نداشت و به اندازه نگاتیوهای شیشهای کیفیت داشت، شگفت زده شدند. این فیلم به صورت رول و به صورت برگه عرضه میشد و به همین خاطر برای انواع دوربینها با هر سایزی مناسب بود. میزان درخواست برای این فیلم به اندازهای زیاد بود که در انگلستان و فرانسه کمپانیهایی برای تغذیه کارخانه روچستر تاسیس شدند.
در گوشی: این انقلاب در تولید فیلم سلولوئید عکاسی متحرک را عملی ساخت. چیزی که باعث درخواست گسترده مردم برای فیلم عکاسی در ۱۰۰ سال بعد شد.
در سال ۱۹۰۰ هانیبال گودوین درنهایت کمپانی تولید فیلم سلولوئید خودش را تاسیس کرد، اما متاسفانه در یک تصادف ماشین آسیب دید و قبل از شروع تولید به خاطر این جراحات از دنیا رفت. آنتونی و اسکوویل (آنسکو) پس از مرگ او حق ثبت اختراعش را خریدند و در سال ۱۹۰۲ از ایستمن کوداک به خاطر نقض حق ثبت شکایت کردند. این شکایت ده سال طول کشید و درنهایت باعث محکوم شدن کوداک در سال ۱۹۱۳ شد. البته نه به خاطر کپی کردن پروسه گودوین، بلکه به خاطر تداخل پروسه بهبود یافته ایستمن با پروسه گودوین. برهمین اساس دادگاه باتوجه به سودهایی که کمپانی کوداک طی این سالها به دست آورده بود مبلغ ۵ میلیون دلار را برای آنسکو درنظر گرفت.
مطالعه بیشتر: یوزف شیما؛ از جمهوری چک تا فرانسه
در سال ۱۹۰۰ آمریکا دچار رکود اقتصادی شد، کوداک با کاهش ناگهانی فروش روبرو شد و جورج ایستمن به دنبال یک راه چاره بود. باوجود اینکه از زمان معرفی دوربین کوداک (و کوداک شماره ۱، شماره ۲ و…) در سال ۱۸۸۸عکاسی سریع در بین عکاسهای آماتور محبوب شده بود، قیمت آن بیشتر از توان اکثر علاقهمندان بود. ایستمن متوجه این موضوع شد و دوباره یک استراتژی بازاریابی منحصر به فرد پیدا کرد. او متقاعد شد که اگر یک دوربین ساده و ارزان را بتوان به صورت به صرفهای ساخت، به گونهای که حتی کودکان هم بتوانند با آن کار کنند، او میتواند بازار آینده فیلم و دوربین را تصاحب کند. این ایده به صورت همزمان در بازار ریشتراش هم رواج داشت. در این مدل بازاریابی قیمت خرید اولیه (نگهدارنده تیغ یا دوربین) پائین بود اما هزینه مواد مصرفی (تیغ ریش تراش و یا فیلم دوربین) به نسبت بالاتر بود.
دوربین کوداک براونی و جعبه آن
خروجی این استراتژی دوربینهای براونی مقوایی و چوبی بود که در سال ۱۹۰۰ با قیمت ۱ دلار معرفی شد. این دوربین به همراه یک فیلم شش تایی ۲-۱٫۴ اینچ مربع با سایز ۱۱۷ عرضه میشد که با قیمت ۱۵ سنت فروخته میشد. در سال اول ۱۵ هزار دوربین براونی تولید و فروخته شد. این دوربین ها با یک کمپین تبلیغاتی که از کتابهای کارتون کودک سری “براونی” استفاده میکرد پشتیبانی میشدند. برای ۸۰ سال نام براونی روی بیش از ۱۰۰ مدل دوربین قرار گرفت، عکاسی را برای همه ممکن میکرد و چندین نسل عکاس به جامعه معرفی کرد.
قسمت بعد: تاریخچه فیلم رنگی (به زودی)