ترجمه اختصاصی نوریاتو: یک فیلم دیگر براساس شخصیت علاء الدین بدین معنی است که هالیوود دوباره به مشکل همیشگی خودش با اعراب برخورده است. مشکل هالیوود این است که در سالهای اخیر آمریکا سعی کرده است با بدنام کردن و حمله نظامی خاورمیانه را منطقه خطرناکی معرفی کند اما چنین فیلمهایی سعی دارند یک داستان خانوادگی را در این منطقه شرح دهند. برای ساخت علاء الدین، گای ریچی سعی کرده است یک دنیای کاملا جدید خلق کند: یک عربستان فانتزی با کمترین میزان اشاره به اسلام یا اعراب واقعی.
این راهکار به خوبی برای علاء الدین انیمیشنی دیزنی در سال ۱۹۹۲ جواب داد که توسط صداپیشههای تماما سفیدپوست و اتفاقات آن در شهر خیالی عقربه رخ میدهد. با وجود اینکه در برخی قسمتهای این فیلم نیز نژادپرستی به صورت واضح دیده میشد اما توانست فروش بسیار زیادی داشته باشد.
اما دیزنی این بار میداند که باید با احتیاط تر عمل کند. کارگردانی فیلم جدید علاء الدین برعهده گای ریچی میباشد که ادعا میکند “از متنوعترین عوامل بازیگری در این فیلم استفاده شده است.” نقش اصلی این نسخه از فیلم علاء الدین را منا مسعود مصری-کانادایی بازی میکند؛ نقش جازمین عم توسط نائومی اسکات بریتانیایی که اصالت هندی دارد بازی میشود و ویل اسمیت نیز نقش غول چراغ جادو را بازی میکند.
دیزنی همیشه برای کاراکترهای خاورمیانهای از شخصیتهای سفید پوست استفاده کرده است. برای مثال میتوان به “جیک گیلنهال” در شاهزاده ایرانی اشاره کرد یا لیام نیسون در نقش راسالغول و یا کریستین بیل در نقش موسی. اما این بار این موضوع فقط برای بازیگران و عوامل فیلم صدق نمیکند بلکه در تمام قسمتهای فیلم دیده میشود و دیزنی هم ید طولایی در این زمینه دارد. برای مثال در سال ۱۹۳۲ برای کارتون «میکی در عربستان» از کاریکاتورهای سامبو استفاده کرد: پوست تمام مشکی، لبهای سفید بزرگ، چشمهای بزرگ. در این سرزمینهای شرقی از فرهنگهای متنوع شرقی استفاده میشود و سپس به چیزی همگن تبدیل میشود: شتر، دستار، شمشیر، شن، “رمز و راز”؛ اما از مسلمانها استفاده نمیشود. محیط جدید فیلم علاء الدین که چیزی بین خاورمیانه و صحنههای بالیوود است مانند محیطهای دیزنیلند میباشد و از محیطهایی است که در ذهن بیننده میمانند. برای مثال در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد، ۳۰% از شرکت کنندههای جمهوریخواه از بمباران شهر عقربه توسط آمریکا حمایت کرده بودند.
البته نمیتوان گفت که عقربه داستانی نمیتواند شخصیتهای خارجی سفیدپوست یا دورگهای مانند جازمین انگلیسی-هندی داشته باشد. هیچ مرجعی معتبری برای اینگونه ادعاها وجود ندارد. داستان اصلی توسط یک فرانسوی در قرن ۱۸ ضبط شده است که از یک فرد سوری آن را شنیده بود. این داستان در چین اتفاق افتاده بود ولی هیچ منبع معتبری وجود ندارد که ثابت کند گوینده عرب به این کشور رفته باشد. میتوان گفت که داستان علاء الدین یک یک فانتزی شرقی است. طبق تعریف، موقعیتهای فانتزی میتوانند براساس واقعیت نباشند اما باید براساس پیشداوریهای سازنده آن پیش برود. اکنون فقط باید دید که دیزنی و ریچی علاء الدین را به چه سمتی میبرند.