ترجمه اختصاصی نوریاتو: ارنا روزنستاین در یک خانواده یهودی به دنیا آمد. از آنجایی که خانواده او در لویو اوکراین زندگی میکردند، این حقیقت روی تمام زندگی او تاثیر گذاشته بود. درنهایت هنگامی که وی ۲۰ ساله شد، هیتلر قدرت گرفت و مهمتر از همه اینکه او یک کمونیست بود.
ارنا روزنستاین، دوچرخه سوار، ۱۹۵۱
مطالعه بیشتر: فلیکس هرناندز – دل شکستگی
کمونیسم
هنگامی که خانواده او در سال ۱۹۱۸ به کراکو لهستان مهاجرت کردند او یک گروه کمونیست در مدرسه خودش تشکیل داد. با وجود مشکلات مالی، خانواده پرمشغله او تصمیم گرفتند وی را برای تحصیل در رشته حقوق به وین بفرستند تا او ایدههای کمونیستی خودش را فراموش کند. البته این اتفاق نیافتاد و او به باشگاه بینالمللی کمونیستها پیوست و مسئول چاپ و پخش رسالههای گروه شد. درنهایت به خاطر دنبال کردن نقاشی، از هنر انصراف داد.
ارنا روزنستاین، پردهها، ۱۹۵۱
سورئالیسم
او در سال ۱۹۳۸ به کراکو برگشت تا در آکادمی هنرهای زیبا به تحصیل بپردازد. سپس یک سفر کوتاه به پاریس داشت و در آنجا از نمایشگاه سورئالیست معروف مارسل دوشامپ، آندره برتون و پائول الوارد بازدید کرد. هیچکس نمیداند اگر او در راهپیمایی روز اول می دستگیر نمیشد چه اتفاقی در زمینه کاری وی رخ میداد. خوشبختانه به دلیل شروع جنگ این پرونده هیچوقت به نتیجه نرسید. خانواده او نیز آپارتمان خودشان را در کراکو ترک کردند و به امید اینکه جنگ زودتر تمام شود، به لویو بازگشتند.
ارنا روزنستاین، گفتگو با یک باستان شناس، ۱۹۶۱
مطالعه بیشتر: گرتی سایمون؛ برلین تا لندن
تروما
اینجا بود که تروما واقعی شروع شد: خانواده او در محله یهودیها حبس شد. در ابتدا این اتفاق خیلی بد نبود؛ آنها به سرعت مدارک تقلبی خودشان را آماده کردند تا درصورت نیاز بتوانند به سرعت فرار کنند. او حتی موفق شد به همراه مادرش یک تعاونی هنری تاسیس کنند. هنگامی که اوضاع سختتر شد آنها به ورشو فرار کردند اما در آنجا دستگیر شدند و پدر و مادرش را کشتند. ارنا که توانسته بود جان سالم به در ببرد، هیچوقت نتوانست با آسیب ناشی از این اتفاق کنار بیاید و تنها ابزاری که برای کنار آمدن با کابوسها داشت هنر و شعر بود.
ارنا روزنستاین، گرگ و میش نقاشی، ۱۹۷۹
حقایق پس از جنگ
با اینکه جنگ پایان یافته بود، ارنا برای در امان ماندن مجبور شد چندین بار اسم و هویت خودش را تغییر دهد. او مدتی را به عنوان گارسون و خیاط فعالیت کرد و در روستاها و شهرهای مختلفی زندگی کرد. او در لهستان پس از جنگ با جامعه سوسیالیست روبرو شد و نگرش خودش را نسبت به کمونیسم تغییر داد، او در ابتدا اجازه نداشت کارهای خودش را به نمایش بگذارد (کارهای فانتزی او با تنها سبک قابل قبول آن زمان یعنی سوسیال رئالیسم همخوانی نداشت). این موضوع در اواخر دهه ۶۰ تغییر یافت و اولین نمایشگاه خودش را در دهه ۷۰ برگزار کرد.
ارنا روزنستاین، تولد لحظه از دل ابدیت، ۱۹۸۲
مطالعه بیشتر: ۹ تکنیک برای عکاسی در شب
اما چرا در ابتدای این مقاله ذکر شد که او یک هنرمند سوسیالیست در کشوری بود که سورئالیسم وجود نداشت؟ در واقع لهستان هیچوقت نتوانست روحیه واقعی سورئالیسم را تجربه کند. مانیفست سورئالیسم در سال ۱۹۲۴ منتشر شد و در آن زمان جنبش شیگرایی و اکسپرسیونیسم نقاشیهای لهستان را تحت سلطه خودشان درآورده بودند. در سال ۱۹۳۸ نمایشگاه ذکرشده میتوانست تغییرات زیادی را ایجاد کند اما در سال ۱۹۳۹ جنگ آغاز شد و هنر کنار گذاشته شد. پس از جنگ نیز که آکادمیهای هنر معاصر دوباره کار خودشان را آغاز کردند، سوسیال رئالیسم سبک غالب بود و هر نوع هنر دیگری باید به صورت زیرزمینی دنبال میشد.